مدیریت بر مبنای هدف (MBO) چیست؟
مدیریت بر مبنای هدف (MBO) چیست؟
بعد از مرور مقاله مدیریت بر مبنای هدف (MBO) چیست؟ با اساس و منطق مدیریت بر مبنای هدف آشنا خواهید شد.
همچنین با مزایا، ضعفها و محدودیتها آن آشنا خواهید شد.
در پایان هم میتوانید ویدیوای در این زمینه تماشا کنید و فایل PDF مقاله را دانلود کنید.
سرگذشت مدیریت بر مبنی هدف (MBO)
پیتر دراکر پدر علم مدیریت مدرن برای اولین بار از این اصطلاح در ده 50 میلادی استفاده کرده است.
پیتر دراکر در سال 1954 در کتاب مدیریت عملکرد (The Practice of Management) به آن اشاره کرده است.
اما درواقع ایده اولیه مدیریت بر مبنای هدف برای خود پیتر دراکر نمیباشد.
بلکه از سایر شیوهها و ایدههای مدیریتی برای به وجود آوردن این ایده استفاده شده است.
ایده اولیه این روش از مقاله خانم ماری پارکر فالت به نام صدور دستورات (The Giving of Orders)در سال 1926 نشأت گرفته شده است.
سپس در سال 1960 در کتابی به نام مدیریت تصمیم بر مبنای هدف (Management Decisions by Objectives)
توسط یکی از شاگردان پیتر دراکر به نام جورج اودیورن، مدیریت بر مبنای هدف توسعه پیدا کرده و مطرح شده است.
همچین این روش زمانی به معروفیت دست پیدا کرد که شرکت هیولت پاکارد (Hewlett-Packard)یا همان hp
عامل موفقیت خود بکارگیری روش MBOمعرفی کرده است.
همچنین میتوانی مقاله مدیریت فرایندهای کسب و کار چیست؟ را در اینجا مطالعه کنید!
تعریف مدیریت بر مبنای هدف (MBO)
به مشارکت افراد و کارکنان برای تعیین هدف و هدف گذاری در سازمان مدیریت بر مبنای هدف گفته میشود.
یا تعریفی دیگر توسط ویریچ و کنتز (Weihrich and Koontz) مدیریت بر مبنای هدف را یک سیستم جامع مدیریتی میداند
که بسیاری از فعالیتهای مهم مدیریتی را با روشهای نظاممند و دارای نظم در کنار هم قرار میدهد.
یعنی این سیستم به صورت کاملاً هوشمندانه کمک میکند به صورت کارا و مؤثر به اهداف فردی و سازمان دست پیدا کنیم.
اهدافی که مشخص میشود باید:
- قابل لمس
- قابل تأیید
- قابل اندازهگیری باشد
درواقع به فرایندی که مدیران و افراد بالا دست سازمان به کمک کارکنان و یا افراد پایین دست سازمان اهداف سازمانی را مشخص میکنند گفته میشود.
همچنین معیارهای عملکرد و مسئولیت افراد در سازمان را شناسایی میکنند.
درواقع اهدافی که در بالای سازمان تعیین میشود تبدیل به اهداف فردی در پایین سازمان میشود.
ما با استفاده از MBO یک اسکلت، چهارچوب و یا استخوانبندی برای به پایان رساندن طرحها و کنترل در تیمهای کاری ایجاد میکنیم.
فرضهایی که به صورت مشترک در مدیریت بر مبنای هدف در نظر میگیرند
این فرضها توسط جورج اودیورن بیان شده است که:
- تعیین کردن زمان
- بازخورد گرفتن از عملکرد
- تصمیمگیری به صورت مشارکتی
- تعیین اهداف و یا هدفهای از قبل مشخص شده
مراحل مدیریت بر مبنای هدف جهت اجرا
-
تعيين رسالت و ماموريتها
رسالت سازمانی و ماموريتها بر مبناي هدف و نتيجه، وسعت و ماهیت کار سازمان ما را مشخص میکند.
درواقع این رسالت سازمانی است که دلیل اصلی ایجاد و یا حیات یک سازمان و یا یک واحد سازمانی میباشد.
مدیریت بر مبنای هدف تمرکز اصلی خود را بر روی واحدهای سازمان معطوف کرده است.
تا بتواند بدین وسیله فلسفه انجام امور را مشخص کند.
-
تعیین نتایج مورد انتظار
در این مرحله ما باید اولویتهای سازمانی خود را مشخص کنیم.
این امر باعث میشود ما به صورت متمرکز بر روی هدف اصلی خود متمرکز شویم.
-
مشخص کردن شاخصهای ارزیابی
منظور از شاخص عواملی میباشد که قابل اندازهگیری و سنجش میباشد.
شاخصها به ما نشان میدهند اقدامهای ما برای رسیدن به هدف و نتیجه مورد انتظار مؤثر واقع شدهاند یا اثر گذار نبودهاند.
البته این نکته قابل ذکر است که شاخصها فقط نشان میدهند چه چیزهایی باید اندازهگیری شود.
بنابراین توانایی جهتدهی به آنها را ندارند.
همچنین میتوانی مقاله BPMN یا استاندارد مدل سازی چیست؟ را در اینجا مطالعه کنید!
-
تعیین و تعریف هدفهای عملیاتی
شرح عوامل اندازهگیری مورد انتظار از فعالیتها در زمان مشخص را هدفهای سازمان ما میگویند.
درواقع نتایج یعنی اقدامهای سازمان ما و شاخصهای مربوط به آن در بخشهای گوناگون مدیریت.
دو جنبه تعيين اهداف:
-
- شناسایی و شناخت اهداف و تعيين اولويتها
- تدوين هدفها در فرمهای خاص به عنوان يك ابزار مديريت مؤثر
هدف درواقع یک كار مشخص و قابل اندازهگيري مورد انتظار سازمان ما در يك محدوده زمانی و با يك هزينه مشخص ميباشد يعني:
1) فعل انجام عمل
2) نتيجه مورد انتظار قابل اندازهگيري
3) يك محدوده زماني براي انجام كار
4) حداكثرهزينه بر حسب واحد پولي يا ساعت كار و يا هر دو عامل
مي باشند جهت تعيين اهداف از الگوي زير میتوان استفاده کرد:
هدف سازمان ما ← نتيجه یا نتایج مورد انتظار در زمان تعيين شده باهزينه مشخص شده
به طور مثال:
افزودن پاسخگویی به صورت 24 ساعت (پشتیباین خارج از ساعت اداری) در سال 1401 با هز ينه 550ميليون تومان
هدف:
افزايش رضايت مشتریان از خدمات پس از فروش سازمان ما
تدوين اهداف:
هدف باید ساده و رسا بیان شود تا بتواند گوياي منظور و مقصود ما باشد
هدف باید کوتاه باشد و در نوشتن آن باید از سادهترین لغات استفاده شود.
افرادی که باید از اهداف اطلاع کامل داشته باشند:
- مقامات بالادست مدیر
- مدیر
- کارکنان
- افراد ديگر شركت كننده در اجراي هدف
باید، نباید و اصول هدفگذاری:
- باید ها
- بلافاصله شروع کنید.
- واقع بین باشید.
- بلندپرواز اما باید در کنار آن صبر هم باشد.
- نباید ها
- هیچ ابهامی نباید وجود داشته باشد.
- بهطور مداوم اهداف را به خودتان یادآوری کنید.
- اصول
- خوشبینی لازمه هر هدفگذاری میباشد اما به مقدار کافی.
- اهدافتان حتماً باید مکتوب باشد نه فقط ذهنی.
- هدف باید متناسب با منابع در اختیار ما باشد.
- به خودتان باور داشته باشید.
-
تنظیم برنامه و طرحهای عملیاتی
برای این که سازمان ما به اهداف خود دست پیدا کند باید یک سری از سلسله مراتب عملیاتی را طی کند.
یک برنامه عملیاتی به مسائل فرعیتری نسبت به برنامههایی مانند:
- برنامهريزي
- بودجهبندي
- هماهنگي
- زمانبندي
- بازنگري
- تعيين مسؤليتها میپردازد.
درواقع این 6 مورد خود قسمتي از عملكرد مديريت مبتني بر هدف و نتيجه ميباشند.
آنها نشان دهنده:
- چگونه
- چه زماني
- چه هزينهاي
سازمان ما میتواند به هدفهای خود دست پیدا کند.
در صورتی که طرح و برنامه عملیاتی سلسله مراتبی از اقدامات میباشد که برای هر فرد برای رسیدن به اهداف مشخص میشود.
-
طراحي سيستم كنترل عمليات
در بیشتر سازمانها، بخصوص در کشور ما و بخصوص بیشتر در بخش دولتی، اهداف مشخص میشوند
بعضیها سالانه، بعضیهای دیگر فصلی و سایر سازمانها هم دو بار در سال این کار را میکنند.
اما در پایان سال هیچ اتفاقی رخ نداده است، به دلیل این که برنامهها در حال خاک خوردن در کشوهای میزها میباشند.
بنابراین اگر فقط بر مدیریت بر مبنای هدف تکیه کنیم امکان دارد به نتیجهای دست پیدا نکنیم.
پس با اضافه کردن نتیجه و کنترل بر روی آن از این که در حال اجرای اهداف هستیم اطمینان پیدا خواهیم کرد.
ارکان سیستم کنترل عملیات
خود سیستم کنترل عملیات دارای تعدادی ارکان میباشد تا به درستی اجرا شود که عبارت هستند از:
-
تعهد اجراي برنامه
مدیران موظف هستند و متعهد میشوند تا اهداف سازمانی و مشخص را که از قبل در مدیریت بر مبنای هدف تعیینن شدهاند را تأمین کنند.
-
مقامات ارشد سازمان اهداف را تعیین کنند
در واقع برنامه مدیریت بر مبنای هدف زمانی موفق میشود و دارای اثر میباشد که ابتدا توسط خود مدیران ارشد اجرا شود.
به دلیل آنکه، آنان اهداف استراتژیک را انتخاب میکنند و اهداف سالانه را اولویتبندی میکنند.
-
اهداف فردي
مسئوليتها و هدفهاي هر مدير و زيردست در اجراي برنامه مديريت بر مبناي هدف به صورت هدفمند مشخص میشود.
تعیین هدف به صورت مشخص برای هر فرد به کارکنان کمک میکند تا آنان بدانند که دقیقاً سازمان از آنها چه انتظاراتی دارد.
اهداف فردی حتماً باید در جلساتی که زیردستان و سرپرستان حضور دارند تشکیل شود.
زیرا آنها خود میدانند از عهده چه کارهایی بر میآیند و بدین ترتیب اهداف واقعی تعیین میشود.
همچنین مدیران کمک میکنند تا زیر دستان از خواستههای آنان تصویری روشن داشته باشند.
مدیران به این روش باعث میشوند کارکنان به تواناییهای خود بیشتر اعتماد کنند.
-
مشاركت
برای دستیابی به اهداف هر مقدار مشارکت و تعامل بین مدیران و زیردستان بیشتر باشد احتمال دستیابی بیشتر میشود.
-
استقلال در اجراي برنامه
در اینجا میتوان به افراد و مدیران در چارچوب سیاستهای سازمانی آزادی عمل بیشتری داد تا بدون دخالت بالادستان بتوانند کار خود را انجام دهند.
-
بررسي عملكردها
در این مرحله مدیران و زیردستان موظف هستند در بازههای زمانی مشخص تشکیل جلسه دهند تا پیشرفت کارها را بررسی کنند.
همچنین در این جلسه مسائل پیش آمده و راه حلهای اجرا شده برای حل آن مورد بررسی قرار میگیرد.
حتماً باید نتایج عملکرد قابل اندازهگیری باشد تا از قضاوتهای ذهنی و سؤ استفاده گران جلوگیری به عمل آید.
عوامل مؤثر بر مدیریت بر مبنای هدف
دو دسته از عوامل هستند که در مدیریت بر مبنای هدف دارای اهمیت میباشند:
دسته اول عوامل کلی:
- دائمی بودن فعالیت در واحدها و در برگیرندهی زمینه اصلی کاری آن واحد سازمانی باشد.
- تعهد مالی
- تعهدهای تخصصي، یعنی چیستی فعالیتی که در واحد سازمانی ما انجام میشود بیان شود.
- مشخص کردن وظايف صف و ستاد يا وظايف توليد و پشتيباني
- چیستی کارهای اختصاصی واحدها، گروهها و واحدهای یک بخش از کارکنان سازمان بايد همكاري اختصاصي و مجزا و مشخص با سازمان ما داشته باشند و اين همكاري در نقشها و ماموريتها تعیین میشود.
دسته دوم عوامل اختصاصی:
- خدمات
- بازار
- محصول
- مناطق جغرافیایی
- زمینههای حقوقی و فلسفی
همچنین میتوانی مقاله ویژگی رهبران موفق کسب و کار را در اینجا مطالعه کنید!
فواید مدیریت بر مبنای هدف
به طور کلی مدیریت بر مبنای هدف به ما کمک میکند یک نقشه راه برای رسیدن به هدف خود داشته باشیم
که همین امر خود بسیار مهم و با ارزش میباشد.
اما فواید و مزایای دیگری هم برای ما دارد که شامل:
۱. بهبود مدیریت
در یک جمله مدیریت بر مبنای هدف، مدیریت را به طور قابل ملاحظهای بهبود میدهد.
بدون برنامهریزی دستیابی به اهداف امکان پذیر نمیباشد.
اما برنامهریزی باید به صورت نتیجه محور باشد.
مدیریت بر مبنای هدف به مدیران کمک میکند به جای برنامهریزی فقط برای کارها یا فعالیتها، برای رسیدن به نتیجههای مورد انتظار برنامهریزی کنند.
از طرفی برای این که دستیابی به اهداف امکان پذیر باشد مدیران باید راههای رسیدن به اهداف، منابع مورد نیاز و سایر موارد را حتماً از قبل در نظر بگیرند.
۲. پرورش روحیه تعهد کارکنان
کارکنان به اهداف متعهد هستند چون دقیقاً میدانند چه انتظاری از آنها میرود.
چون خود در انتخاب این اهداف در سازمان مشارکت داشتهاند به این اهداف متعهد هستند.
به دلیل این که خود را در انتخاب اهداف سهیم میدانند نسبت به آن احساس مسئولیت میکنند.
۳. شفافیت سازمانی
مدیران را به شفافسازی نقشها و چهارچوبهای سازمانی وادار میکند.
پستها و مشاغل سازمانی براساس نتایجی که صاحبان آنها قرار است برآورده کنند طراحی میشوند.
۴. ابزاری برای کنترل و ارزیابی سازمان
باعث یکپارچگی کنترل و ارزیابی اصولی در سازمان میشود.
۵. کنترل را به صورت مؤثر گسترش میدهد
کمک میکند خودکنترلی را در سازمان رواج دهیم.
۶. بهرهوری را افزایش میدهد
یکی از مؤلفههای اصلی MBO کاهش هزینهها میباشد که این کاهش باعث افزایش بهرهوری میشود.
۷. انگیزه زیردستان بالا میرود
کمک میکند انگیزه در کارکنان پایین دستی به صورت مستمر افزایش پیدا کند.
۸. رضایت شخصی افراد
به دلیل اینکه افراد مشارکت دارند، فرصت عالی را برای مدیران در جهت رضایت شخصی افراد به وجود میآورد.
۹. ضعفها و مشکلات نمایان میشود
به دلیل اینکه ساختار سازمانی و ارتباطی با استفاده از مدیریت بر مبنای هدف بهبود مییابد ضعفها و مشکلات نمایان میشوند.
کاستیهای مدیریت بر مبنای هدف
با تمام فوایدی که بیان شد، این روش هم به نوبهی خود دارای کبودها و ضعفهایی میباشد که بیشتر به دلیل عدم بکارگیری درست این مشکلات پیش میآید.
- راهنمایی مناسب جهت هدفگذاری به هدفگذاران قبل از هدفگذاری داده نمیشود.
- اختلال در مشخص کردن اهدافی که قابلیت بازبینی را داشته باشند.
- آموزش فلسفه مدیریت بر مبنای هدف که همان خود کنترلی است به درستی صورت نمیگیرد.
- خطر انعطاف ناپذیر بودن بهطور مثال یک بخش بر روی هدفی به سختی درحال تلاش است سپس در جلسات مشارکتی تصمیم به تغییر گرفته میشود که میتواند باعث مقاومت آن گروه شود.
- تمرکز کردن بر روی اهداف کوتاهمدت در بیشتر مواقع به دستیابی به اهداف بلندمدت آسیب وارد خواهد کرد.
خلاصهای از مزایای مدیریت بر مبنای هدف
- میان کارکنان و مدیران درمورد محتوای کار توافق به وجود میآید
- سازمان از خلاقیت و استعدادهای بالقوه کارکنان در نوآوری بهرمند میشود
- شیوه به کارگیری منابع انسانی و بهرهوری کارکنان بهبود پیدا میکند
- ارتقای کیفی مهارت و تواناییهای کارکنان
- ارتباط بین کارکنان و مدیران توسعه پیدا میکند
- بهبود عملکرد کارکنان و افزایش تعهد آنها به تحقق اهداف
- بهبود معیارهای ارزیابی عملکرد کارکنان
- برنامهریزی کلی در سازمان به صورت فراگیر بهبود پیدا میکند
خلاصهای از معایب مدیریت بر مبنای هدف
- این روش به میزان حمایت مدیران عالی بسیار وابسته میباشد
- بر مستند سازی تأکید بیش از اندازهای میشود
- عدم امکان تعدیل سریع اهدافی که در عمل، غیر منطقی به نظر میرسند
- بیش از حد وقتگیر
- توانایی کم بعضی از کارکنان در تعیین اهداف
مدیریت بر مبنای هدف و تحول سازمانی
باید در سازمان هر یک از فرایندهای هدفگذاری و بررسی عملکرد از نوعی حمایت تیمی به صورت مشارکتی و مبادلهای برخوردار باشند
تا با برنامه تحول سازمانی سازگار شوند.
منظور از مشارکتی و مبادلهای آن است که در هدف گذاری باید زیردستان و بالادستان به همراه هم و در ارتباط متقابل با یکدیگر به هدف گذاری و ارزیابی نتایج حاصل از تحقق اهداف بپردازند.
در واقع ارزش مدیریت بر مبنای هدف در این است که میتوان به وسیله آن هدفهای کوچک سازمانی را به صورت هدفهای ویژه برای واحدهای سازمان و اعضای آن تبدیل کرد.
به وسیله این روش کل اهداف سازمان به صورت اهدافی خاص در میآید، که در سطوح سازمانی مورد استفاده قرار میگیرند.
همچنین بهدلیل اینکه مدیران واحدهای پایینتر سازمان در تعیین هدفهای مربوطه مشارکت میکنند،
میتوان بیان کرد مدیریت برمبنای هدف، در سازمان، مسیر پایین به بالا را میپیماید، نه مسیر بالا به پایین.
ویژگیهای مدیریت بر مبنای هدف
با توجه به مطالب بیان شده به طور خلاصه MBO شامل این ویژگیها میباشد:
- مشخص کردن اهداف و بازبینی عملکرد با مشارکت مدیران مربوط صورت میگیرد.
- بر اساس مقایسهی عملکرد واقعی کارکنان با عملکرد برنامهریزی شده، به آنها بازخورد داده میشود.
- در راستای دستیابی کارامد و اثربخش به اهداف سازمان عمل میکند.
- تکنیک و فلسفهای از مدیریت است.
- تأکید اصلی MBO بر اهداف است. تلاش میکند تا اهداف را با منابع تطبیق دهد.
- یکی از ویژگیها مهم آن بازبینی به صورت مستمر میباشد.
- اهداف برای تک تک سطوح سازمان طراحی میشوند.
- کمک به یکپارچگی در سازمان میکند.
- به دلیل درگیر کردن کارکنان در مشارکتها برای تعیین اهداف، اهداف سازمانی تبدیل به اهداف فردی در سازمان میشود.
ویدیو مدیریت بر مبنای هدف (MBO) چیست؟
آنچه گذشت
با مرور مقاله مدیریت بر مبنای هدف (MBO) چیست؟ با این مفهوم آشناییت لازم را بدست آوردهاید.
بنابراین با مطالعه مقاله مدیریت بر مبنای هدف (MBO) چیست؟ متوجه شدیم که:
با استفاده از این روش کارکنان را برای تعیین اهداف درگیر میکنند و باعث مشارکت آنان در تعیین اهداف میشوند.
این امر باعث میشود کارکنان احساس ارزشمند بودن کرده و دارای انگیزه لازم برای تحقق بخشیدن هدف را دارا باشند.
همچنین متوجه شدیم با داشتن فواید گوناگون اما این روش هم دارای محدودیتهایی میباشد.
با تشکر تیم همیار فرایند کسب و کار (HBP)
⇓لینک دانلود pdf مقاله⇓
لینک دانلود مخصوص اعضا
لطفا اول وارد شوید!
سلام . مطالب مقاله خیلی مفید بود اما امکان دانلود مقاله وجود نداره میشه لطفا فایلpdf مقاله را برام ایمیل کنید؟
سلام ضمن تبریک سال جدید و تشکر بابت توجه شما.
بعد از ثبت نام و ورود به سایت در انتهای مقاله امکان دانلود فایل مقاله وجود دارد.
شاد باشید