بوم مدل کسب و کار یا بوم ناب
در این مقاله به مرور کامل بوم مدل کسب و کار و بوم ناب خواهیم پرداخت.
در پایان میتوانید لینک یک وبسایت برای طراحی بوم مدل کسب و کار و یا بوم ناب را به صورت آنلاین و رایگان دریافت کنید.
همچنین میتوانید فایل PDF مقاله را دانلود کرده و ویدیو این مقاله را تماشا کنید.
بوم مدل کسب و کار چیست؟
بوم مدل کسب و کار یا
- Business Model Canvas
- BMC
- کانواس کسب و کار
یک الگو برای تدوین یک مدل برای کسب و کاری جدید یا ثبت مدل فعلی مورد استفاده در کسب و کار است.
بوم مدل کسب و کار در واقع یک نمودار بصری یا تصویری میباشد که دارای 9 بخش است.
هر یک از این 9 بخش، به قسمتهای مختلفی از کسب و کار ما میپردازد.
بوم مدل کسب و کار درواقع کمک میکند با ترسیم تعامل میان بخشهای مختلف کسب و کار این توانایی را داشته باشیم
که فعالیتهای خود را به شکلی هماهنگ به پیش ببریم.
طرحهای مختلفی برای ترسیم و یا طراحی مدل کسب و کار وجود دارد اما یکی از بهترین و قدیمیترین آنها بوم مدل کسب و کار است.
درواقع این بوم یک ابزار خوب برای مدیران یک کسب و کار میباشد.
این ابزار کمک میکند به عنوان مدیر یک چشمانداز مشخصی نسبت به آینده داشته باشیم.
درواقع ما به کمک این ابزار اهداف استراتژیک، تاکتیکی و عملیاتی خود را در بخشهای مختلف مدل به نمایش در میآوریم.
گذشته BMC
بوم مدل کسب و کار ابتدا توسط الکساندر استروالدر طراحی شد.
الکساندر استروالدر یک شخص سوئیسی میباشد.
همچنین ایده این طرح به دلیل وجود داشتن مکتب مدیریتی سن یا سنت گالن که در سوئیس و اروپا شهرت دارد میباشد.
این مکتب بر این باور است که کارها را باید به چند واحد مشخص تقسیم کرد
تا بتوان به بررسی و تحلیل جداگانه هر واحد پرداخت و این ویژگی مدیریتی بارز این مکتب سوئیسی میباشد.
درواقع الکساندر استروالدر از این مدل در کتاب خلق مدل کسب و کار رونمایی کرد.
تعریف استروالدر از مدل کسب و کار این است که
این مدل ابزاری مفهومی است که شامل مجموعهای از عناصر و ارتباط آنها بوده و منطق شرکت جهت درآمدزایی را نشان میدهد.
تعریف استروالدر از بوم مدل کسب و کار و ارائه این مدل از توجه و استقبال قابل توجهی برخوردار شده است.
به طوری که امروز از آن در کسب و کارهای مختلفی استفاده میشود.
همچنین جالب است بدانید بعد از سال 2008 که این مدل پیشنهاد شده است،
مدلهای مختلف دیگری برای بخشهای مختلف بازارهای گوناگون هم ارائه شده است.
همچنین میتوانی مقاله مدیریت بر مبنای هدف (MBO) چیست؟ را در اینجا مطالعه کنید!
چرا بوم مدل کسب و کار
همان طور که در بالا هم توضیح دادیم بوم مدل کسب و کار در واقع تصویری از کسب و کار ما میباشد.
با استفاده از این مدل ما یک تصویر کلی ما ساده از تمامی چشماندازهای کسب و کار خود داریم.
تصاویر همیشه بسیار قابل درکتر و قابل فهمتر نسبت به سایر موارد میباشند.
با قرار دادن این تصویر همیشه یک تصویر از تمامیت کسب و کار خود خواهیم داشت.
حتی با در اختیار قرار دادن این تصویر در دست سایر هم تیمیهای خود و یا کارمندان خود میتوانیم
برای آنها هم چشمانداز روشنی را مشخص کنیم.
معرفی 9 بخش بوم مدل کسب و کار
- منابع کلیدی یا اصلی (Key Resources)
- فعالیت های کلیدی یا اصلی (Key Activities)
- شرکای کلیدی (Key Partners)
- ساختار هزینهها (Cost Structure)
- ارزش پیشنهادی (Value Proposition)
- بخش مشتریان (Customer Segment)
- ارتباط با مشتریان (Customer Relation)
- کانال های دسترسی به مشتری(Channels)
- جریان درآمدی (Revenue Stream)
تقسیم بندی بوم مدل کسب و کار
به طور کلی بوم مدل کسب و کارها به سه قسمت اصلی تقسیم میشود که شامل:
- سمت چپ (قرمز): موضوع اصلی این بخش مربوط به فضای کسب و کار است.
- بخش مرکزی (طلایی): به ارزشهای پیشنهادی کسب و کار ما که قرار است ایجاد شود اشاره میکند.
- سمت راست (آبی): به مشتری و ارتباط با مشتری میپردازد درواقع تمرکز این بخش بر روی مصرف کننده ایده ما میباشد.
بررسی 9 بخش بوم مدل کسب و کار
ارزش پیشنهادی
اولین موردی که به آن خواهیم پرداخت ارزش پیشنهادی میباشد.
به طور کلی میتوان گفت این بخش نسبت به دو بخش دیگر از اهمیت بیشتری برخوردار میباشد.
این بخش دارای اهمیت ویژهای میباشد چون زمانی که ما یک ایده به ذهنمان میرسد و یا یک کسب و کاری ایجاد کردهایم
باید به این موضوع بپردازیم که ما با این کسب و کار یا ایده چه کمکی به افراد خواهیم کرد
و چه مشکلی از مشکلات آنها را میتوانیم حل کنیم.
برای درک خیلی ساده آن به شکل زیر توجه کنید:
کسب و کار و ایده ما زمانی دارای ارزش میباشد که
ما با استفاده از آن بتوانیم یک مشکل از مشکلات یک قشر خاصی از افراد جامعه را حل کنیم.
بنابراین محصولات و یا خدمات ما باید بتواند یک ارزش برای افراد داشته باشد تا بتوانیم با استفاده از آن نسبت به سایر رقبا متمایز باشیم.
حال شاید این سؤال برای شما پیش آید که فقط با یک ایده و کسب و کار جدید ما میتوانیم ارزش آفرینی کنیم؟
جواب این سؤال خیر میباشد.
یعنی این که نیازی نیست کسب و کار و یا ایده شما جدید باشد.
ممکن است در گذشته افرادی این ایده و کسب و کار را پیادهسازی کرده باشند
و نیاز آن قشر خاص مورد نظر شما را برطرف کرده باشند.
حال پس شما چگونه میتوانید وارد چنین بازاری شوید؟
نکته این است که نیازی نیست کسب و کار یا ایده شما جدید باشد مهم این است شما نسبت به سایرین متمایز باشید.
یعنی این که شما میتوانید با:
- کاهش هزینه
- افزایش کیفیت
- کاهش ریسک
- دسترسی آسان
- قیمتهای مناسب
- سرعت عمل بهتر
- کاهش زمان
- افزایش شفافیت
- امنیت بهتر
- برندسازی قوی
- پشتیبانی بهتر
- تولید به صرفهتر
و بسیاری از موارد مشابه دیگر.
البته ناگفته نماند که در بسیاری از موارد به دلیل عدم اشباع شدن بازار و وجود تقاضای زیاد
شما با مشابه بودن به رقبا هم میتوانید وارد یک بازار شوید اما ریسک کار شما بسیار بالا میرود.
بنابراین در اینجا باید از خود سه سؤال بپرسید:
- چه مشکلی را حل کردهاید یا میخواهید حل کنید؟
- کدام نیاز را برطرف کردهاید یا میخواهید برطرف کنید؟
- چرا مشتریان ما را نسبت به سایر رقبا باید ترجیح دهد؟
- نسبت به محصول و خدماتی که از ما در یافت کردهاند چه چیزی بدست آوردهاند؟
نکته مهم این میباشد که ارزش پیشنهادی به هر دو جنبه یعنی:
- هزینه و بهرهوری
- مشتریمداری و درآمد
به همین دلیل است که ارزش پیشنهادی در وسط قرار گرفته است
چون ترکیبی از هر دو قسمت سمت چپ و راست ما میباشد.
در واقع ارزش پیشنهادی نقطه طلایی ما در بوم مدل کسب و کار میباشد.
به طور مثال ارزش پیشنهادی که دیجی کالا در اختیار فروشندگان قرار میدهد
این است که آنها بتوانند محصولات خود را در وب سایت آنها که هم یک برند معروف هستند و هم دارای هزاران بازدید روزانه هستند ارائه دهند
از طرفی ارزش پیشنهادی که به مشتریان میدهد این است که بتوانند بهترین فروشنده را با بهترین قیمت انتخاب کنند و اصالت کالا را تضمین میکند.
در آخر این که میتوانید از هرم ارزش هم برای راحتی این کار استفاده کنید.
شرکای کلیدی
کاملاً مشخص است وقتی اسم شرکا آورده میشود
منظور این است که ما برای کسب و کار و یا ایده خود ممکن است نیاز به شریک یا به عبارت دیگر همکار داشته باشیم
که خارج از چارچوب سازمان و یا کسب و کار ما قرار دارند.
ما برای کسب وکار و ایده خود نیاز داریم تا یکسری ارتباطات ایجاد کنیم.
حال این ارتباطات میتواند با شرکتهای رقیب یا غیر رقیب باشد.
امروزه تمامی ایدهها و کسب و کارها باید این موضوع را در نظر بگیرند
برای موفقیت نیاز دارند تا کانالهای ارتباطی قوی داشته باشند.
به هر میزان که تعداد این کانالها بیشتر و قویتر باشد موفقیت ما چندین برابر خواهد شد.
اگر خیلی ساده بخواهیم بیان کنیم شرکای کلیدی درواقع آن بخشی از افراد میباشند
که ما انجام یکسری از کارها را به آنها خواهیم سپرد.
یعنی این که انجام آن کار برای ما صرفه اقتصادی و زمانی ندارد.
بنابراین چه بهتر که در این زمینه از شرکای خوب استفاده کنیم.
به طور مثال اگر شما یک وبسایت داشته باشید که در آن محصولات خاصی را به فروش میرسانید
برای حمل و نقل این محصولات نیازی نیست که خودتان حتماً ناوگان حمل و نقل داشته باشید
بلکه کافی است از شرکت و یا سازمانهایی که در این زمینه فعالیت میکنند کمک بگیرید مانند اداره پست.
اما این نکته را در نظر بگیرید که این فقط یک مثال است به طور مثال دیجی کالا علاوه بر این که از این شرکا استفاده میکند
خودش هم ناوگان حمل و نقل دارد چون برای او صرفه اقتصادی و غیره دارد اما قرار نیست که برای همه این چنین باشد.
حتی در این زمینه میشود بانکها یا مؤسسات مالی را مثال زد که کمکهای مالی میکنند و یا سرمایهگذاری میکنند.
حتی مثلاً برای کسانی که تولید محتوا میکنند
میتوان آن پیجها و یا وبسایتهایی که از آنها برای تولید محتوا استفاده میکنیم را به عنوان شرکا معرفی کرد.
همچنین میتوانی مقاله چگونه با اطمینان تفویض اختیار کنیم را در اینجا مطالعه کنید!
فعالیتهای کلیدی
مهم ترین فعالیت کسب و کار به این بخش تعلق دارد.
حیاتیترین و کلیدیترین فعالیتها برای ایجاد کردن ارزش آفرینی میباشد.
درواقع این فعالیت است که مشخص میکند چگونه به ارزشهای پیشنهادی مورد نظر خود دست پیدا خواهیم کرد.
خیلی ساده بگوییم اگر این فعالیت را از کسب و کار بگیرند و یا حذف شود کسب و کار ما هم از بین خواهد رفت.
بنابراین زمانی که درحال تنظیم این فعالیتها هستید به دو نکته باید توجه کنید:
- این فعالیت همان فعالیتی هست که ارزش پیشنهادی شما را ایجاد میکند.
- اگر این فعالیت را از کسب و کار شما بگیرند، کسب و کار شما خواهد مرد.
اما این فعالیتها بسته به نوع حوزه فعالیت ما متفاوت است.
به طور مثال برای یک کارخانه تولیدی، تولید محصول مورد نظر و خط تولید شاید جزء فعالیتهای اصلی باشد
اما با این که تبلیغات بسیار مهم است، تبلیغات جزء فعالیتها اصلی آنها نباشد.
عکس این موضوع هم میتوان بعضی از شرکتهای خدماتی را درنظر گرفته
که تبلیغات میتواند جزء فعالیتهای اصلی آنها باشد در صورتی که تولید اصلاً جزئی از فعالیت آنان نمیباشد.
منابع کلید
اصلیترین منابع ما برای رسیدن به ارزشهای مورد نظر کسب و کار.
از کجا متوجه شویم منابع مورد نظر اصلی هستند؟
کافی هست آن منبع مورد نظر را حذف کنید و ببینید باز هم امکان رسیدن شما به اهداف مورد نظر هست و یا میتوانید بدان آن هم ارزش ایجاد کنید!
اگر چنین بود که بدون آن منبع باز هم شما به اهداف خود خواهید رسید و ارزش آفرینی هم خواهید کرد پس آن منبع جزء منابع کلیدی شما نمیباشد.
این منابع میتواند هر چیزی باشد از هزینهای که برای ایجاد شرکت میکنید تا حقوقی که به کارمندان خود میدهید.
خیلی ساده بیان کنیم آنها یک دارایی برای شرکت ما در نظر گرفته میشوند که برای حفظ و پشتیبانی کسب و کار مورد نیاز میباشد.
همیشه در ارتباط با منابع کلید از خود سه سؤال زیر را بپرسید؟
- برای ارائه محصول و ایجاد ارزش نیاز به چه منابعی دارم؟
- چگونه باید این منابع را تأمین کنم؟
- آیا میتوانم به صورت مستمر آن را نگهدارم؟
ما به صورت کلی 4 نوع منبع داریم که آقای استروالدر در کتاب خلق مدل کسب و کار به آن اشاره کرده است که شامل:
- منابع مالی (Financial Resources)
- منابع انسانی (Human Resources)
- منابع فیزیکی (Physical Resources)
- منابع فکری و نامشهود (Intellectual / Intangible Resources)
در ادامه به بررسی هر یک از این 4 منبع خواهیم پرداخت:
منابع مالی
در این قسمت آن میزان پول و یا سرمایهای که نیاز دارید برای کسب و کار خود را باید بیان کنید.
در این بخش مبلغ مورد نظر خود را باید به همراه بازده زمانی مورد نظر حتماً ذکر کنید مثلاً 500 هزارتومان برای یک ماه.
همچنین باید بیان کنید این مبلغ را از کجا تأمین خواهید کرد مثلاً وام بانکی، اعتبار خودم، سرمایه گذار و سایر موارد مشابه دیگر.
منابع انسانی
در این بخش باید به صورت کاملاً دقیق و شفاف بیان کنید که نیاز به چه شخص و کارمندی و با چه مهارتی و چه میزان تخصص نیاز دارید.
این که شما به چه تعداد از افراد نیاز دارید خیلی مهم نیست این که به چه میزان مهارت و تخصص نیاز دارید مهم میباشد.
هر مقدار این موضوع را برای خود روشنتر کنید و با وضوح بیشتری تعریف کنید شخص و یا کارمند بهتری را میتوانید به خدمت بگیرید.
منابع فیزیکی
تمامی هزینههایی که به فیزیک کسب و کار شما مربوط میشود جزء این بخش میباشد که شامل:
- هزینه محل کار
- هزینه تجهیزات اداری مانند:
- میز
- صندلی
- مبل
- کامپیوتر
- خودکار
- تلفن
- ماشین آلات (باتوجه به نوع کسب و کار)
نکته مهم این میباشد تا میتوانید این بخش را با دقت و با جزئیات تکمیل کنید تا در زمان کار دچار مشکلات مختلف نشوید.
منابع فکری و نامشهود
کاملاً عکس منابع فیزیکی هرچیزی که فیزیکی نمیباشد اما دارای اهمیت است جزء این بخش است.
این موضوع از اهمیت بالایی برخوردار میباشد که شما بتوانید این موارد را شناسایی کنید به طور مثال:
- برند و یا برندسازی این که برند شما جزئی از منابع شما به حساب میآید.
- مجوزها، بسیاری از کسب و کارها برای شروع حتماً نیاز به یک سری مجوزها دارند.
- سطح تحصیلات افراد مختلفی که در سازمان ما مشغول هستند و یا خواهند شد.
- مهارت و تخصصی که مورد نیاز میباشد.
- تجارب کارکنان
- کپی رایت
و بسیاری از موارد مشابه دیگر را میتوان به آن اضاغه کرد.
همچنین میتوانی مقاله ویژگی رهبران موفق کسب و کار را در اینجا مطالعه کنید!
ساختارهای هزینه
درواقع تمامی هزینههایی که بابت عملیاتی کردن یک مدل کسب و کار و یا ایده میشود را میگویند.
در این بخش باید تمامی هزینههای خود را لیست کنیم.
ممکن است دو برند و یا کسب و کار در یک حوزه فعالیت داشته باشند اما ساختار هزینه متفاوتی داشته باشند مثلاً:
- ایران خودرو که تمرکز بیشتر آن بر روی هزینههای افزایش کیفیت محصولات میباشد.
- سایپا که تمرکز بیشتر آن بر روی هزینهها تولید میباشد.
کسب و کارها به صورت کلی دارای دو رویکرد هستند:
- هزینه محور
- این مدل کسب و کارها بر روی کاهش همه هزینهها و نداشتن زائده تمرکز دارند. مانند شرکتهای خودروسازی در ایران.
- ارزش محور
- خیلی نگرانی بابت هزینهها ندارند، بیشتر تمرکز آنها برروی ساخت ارزش برای محصولات و سرویسها میباشد. شاید بتوان گفت بیشتر برندهای لوکس در این قسمت قرار میگیرند مانند برند هاکوپیان.
هزینهها در یک پروژه کسب و کار به چند بخش تقسیم میشوند:
- هزینه ثابت: هزینههایی که در برنامههای مختلف تغییری نمیکند. برای مثال: اجاره، حقوق
- هزینههای متغیر: تغییر این هزینهها وابسته مقدار تولید کالا یا خدمات است. برای مثال تبلیغات، مواد اولیه، حملونقل
- صرفهجویی به مقیاس: کاهش هزینهها در اثر افزایش حجم تولید.
- اقتصاد محدوده: کاهش هزینه بهوسیله افزایش محدوده کاری.
اما مهمترین هزینهها هزینههای ثابت و متغیر میباشد که با رشد کسب و کار ما دست خوش تغییرات میشوند
و ما باید در بازدههای زمانی مشخص آنها را بروزرسانی کنیم.
بخش مشتریان
کاملاً مشخص است که این بخش اشاره به تعیین کردن مشتریان کسب و کار ما دارد.
در این قسمت ما باید دقیقاً مشخص کنیم که مشتریان ما چه کسانی هستند.
یکی از بزرگترین اشتباهات افراد در بوم مدل کسب و کار در همین قسمت اتفاق میافتد.
زمانی که شما قصد دارید مشتریان را مشخص کنید باید به این نکته توجه داشته باشید
که حتماً باید بر روی یک قشر خاص از مشتریان تمرکز خود را قرار دهید و تا جایی که میتوانید بازار هدف خود را محدود و محدودتر کنید.
کسب و کارهای نوپا به دلایل مختلف تحت هیچ شرایطی نباید بازار هدف بزرگی را درنظر بگیرند
یکی از آن دلایل هزینه تبلیغات دیگری اینکه میتوانید بگویید متخصص آن کار هستید و آسانتر پیدایشان خواهید کرد.
هر مقدار که بازار هدف بزرگتر و مشتریان ناهمگونتر یعنی اینکه وجه اشتراک کمتری داشته باشند را انتخاب کنیم
ریسک کسب و کار خود را بالا برده و احتمال شکست ما افزایش پیدا خواهد کرد.
بنابراین دقت کنید که برای مشخص کردن مشتریان باید به:
- یک قشر خاص
- بازار هدف محدود
- دارای وجه اشتراک بودن آنها توجه کنید.
حال این که چگونه باید این بازار هدف را پیدا کنید کمی بحث پیچیده و گستردهای میباشد اما به طور کلی به دو طرق میتوانید این کار را انجام دهید:
- ویژگی جمعیت شناختی
- سن
- جنس
- شغل
- درآمد
- تحصیلات
- ویژگی روان شناختی
- علایقشان چیست؟
- در اوقات فراغتشان چه میکنند؟
- چه شبکههای اجتماعی میروند؟
- چه کتابیها بیشتر میخوانند؟
- چه وب سایتهایی بیشتر میروند؟
و بسیاری از موارد دیگر را میتوانید برای مشخص کردن بازار هدف خود در نظر بگیرید.
حتی میتوانید از جدول زیر هم در این زمینه استفاده کنید.
ارتباط با مشتریان
در این قسمت باید فعالیتهایی که باعث تقویت ارتباط ما با مشتریان و افزایش رضایت مشتری میشود را مشخص کنیم.
به طور کلی میتوان گفت آن خدماتی که باعث ارتباط شما با مشتریان از لحظه آشنایی با شما تا پایان کار میشود
و خدمات پس از فروش و پشتیبانی شما جزء این دسته قرار میگیرد.
هر اندازه که بتوانید این کانالهای ارتباطی را دقیقتر شناسایی کنید، ارتباط قویتری هم میتوانید ایجاد کنید.
با توجه به نوع کسب و کار خود میتوانید سؤالات متفاوتی برای رسیدن به جواب از خودتان بپرسید:
- آیا در تصمیمگیری خرید مشتری به آنان کمک میکنیم؟
- به طور مثال میتوانید یک بانک را برای انتخاب نوع سپرده گذاری ما در آنجا را با خرید از یک فروشگاه مقایسه کنیم.
- چگونه مشتریان بتوانند مشکلات خودشان را با شما درمیان بگذارند؟
- چگونه میتوانند برای محصولات خود از شما پشتیبانی بگیرند؟
- چگونه باید با مشتریان تعامل دو طرفه ایجاد کرد؟
- منظور راههای ارتباطی با توجه به نوع کسب و کار شما میباشد مثلاً تلفنی، از طریق وبسایت، رودررو
در کسب و کارهای امروز این امر بسیار مهم میباشد که چگونه با مشتریان بتوان تعامل و ارتباط داشت.
این تعاملات در ارتقای کسب و کار ما و میزان فروش که خواهیم داشت بسیار تأثیر گذار میباشد.
کانالهای دسترسی به مشتری
در ای قسمت ما باید مشخص کنیم که چگونه خدمات و محصولات خود را که با آن ارزش آفرینی کردهایم را به دست مشتریان خود برسانیم.
با توجه به نوع کسب و کارتان میتوانید از خود سؤالات زیر را بپرسید:
- آیا مشتری به محل فروشگاه یا شرکت ما مراجعه میکند؟
- از چه روشها و شیوههایی برای رساندن محصولات و یا ارائه خدمات خود به مشتریان استفاده میکنیم؟
- آیا سفارشگذاری و خرید محصول از طریق سرویسهای آنلاین و بستر اینترنت انجام میشود؟
- از دسترسی به خدمات و محصولات ما از طریق اپلیکیشن ممکن است؟
- آیا دسترسی به خدمات و محصولات ما فقط از طریق شبکههای اجتماعی خاصی ممکن است؟
- آیا ما باید به محل مشتری مراجعه کنیم؟
در این زمینه میتوان مثالهای زیادی بیان کرد مانند:
- اسنپ فود
- اسنپ
- الوپیک
- تپسی
- زود فود
- دیجی کالا
- دیوار
- شیپور
- تخفیفان
- ترب
را مثالزد که از طریق وبسایت و اپلیکیشن برای مشتریان خود کانال دسترسی ایجاد میکنند.
توجه داشته باشید ما ممکن هست کانالهای ارتباطی را به دلایل مختلفی ایجاد کرده باشیم.
یعنی این که ممکن است هدف ما از ایجاد این کانالها فقط فروش نباشد مثلاً قصد ما ایجاد یک کانال برای تبدیل مشتریان بالقوه به بالفعل باشد.
جریان درآمدی
این بخش مشخص میکند از چه طریقی و به چه میزانی درآمد خواهیم داشت.
همان طور که میدانید یک کسب و کار بدون درآمد در بلند مدت درواقع مرده است.
این که شما چگونه درآمد کسب میکنید و یا این چند جریان درآمدی دارید به نوع کسب و کار شما بستگی دارد.
به طور مثال به موارد زیر توجه کنید:
- دیجی کالا
- از طریق فروش محصولات و کمیسیون فروش سایر فروشندگان در فروشگاه دیجی کالا
- اسنپ
- از طریق دریافت کمیسیون
- سایتها و یا پیجهای خبری، کمدی، تولید محتوا
- از طریق تبلیغات
- سایتهای اشتراکی
- از طریق اشتراکها ماهانه و سالانهای که توسط افراد تهیه میشود.
- دریافت اجاره
- کارمزد
- پرداخت به ازای هربار استفاده
- حق امتیاز
- صدور مجوز
و بسیاری از موارد دیگری که میتواند با توجه به نوع کسب و کار شما وجود داشته باشد.
در این بخش باید سعی کنید در صورت امکان اعداد و ارقام هم ذکر کنید.
توجه داشته باشید که جریان درآمدی باید جزء مواردی باشد که در پایین آن را بررسی میکنیم.
جمعبندی
تا به اینجای مقاله بوم مدل کسب و کار یا بوم ناب ، ما به طور کامل 9 بخش بوم مدل کسب وکار را بررسی کردیم.
اما به نظر بعضی افراد این بوم مدل همیشه و همه جا کارایی ندارد.
به بیان دیگر یعنی این بوم مدل برای هر کسب و کار و ایدهای مناسب نمیباشد مخصوصاً اگر تازه قصد شروع به کار را داشته باشند.
بنابراین یک بوم مدل دیگر را به جای آن در بعضی از استارت آپها استفاده میکنند به نام بوم ناب.
حال ما قصد داریم در ادامه مقاله بوم مدل کسب و کار یا بوم ناب به بررسی بوم ناب بپردازیم.
بوم ناب چیست؟
تعریف بوم ناب یا Lean Canvas همان تعریف بوم مدل کسب و کار است که به دنبال ایجاد یک تصویر از ایده و کسب و کار ما برای آغاز یک استارت آپ میباشد.
شاید تنها نکته مهم تعریف بوم ناب این است که تمرکز آن بر روی کسب و کارهایی میباشد که نوپا هستند و تازه قصد شروع یک کسب و کاری را دارند.
تارخچه بوم ناب
بوم ناب برداشت آقای اش ماوریا از بوم مدل کسب و کار الکساندر استروالدر است.
در جواب این که چرا بوم ناب بیان میکند، هدف اصلی من از بوم ناب این است که هم بر کارآفرینی تمرکز کنم و هم تا جایی که ممکن است آن را عملی کنم.
همچنین بیان میکند چون با اصول استارتاپ ناب کار کرده است باعث ایجاد چنین طرحی شده است.
از طرفی بیان میکند استارتاپها تحت شرایط عدمقطعیت شدید فعالیت میکنند.
که در کتاب خود با نام اجرای ناب یا Running lean به آن پرداخته است.
کتاب اجرای ناب درواقع کتاب نوپای ناب نوشته اریک ریز را تکمیل کرده است.
تفاوت بوم ناب با بوم مدل کسب و کار
بوم ناب همان طور که گفته شد مشابه بوم مدل کسب و کار یک ابزار بصری یا همان تصویری میباشد.
بوم مدل کسب و کار درواقع برای زمانی است که تیم استارت آپ به یک ایده مشخص برای محصول مورد نیاز مشتری دست پیدا کرده است.
اما در بوم ناب هنوز تیم به یک ایده مشخص برای رفع آن نیاز مشتری دست پیدا نکرده است.
بوم مدل کسب و کار به جزئیات بیشتری میپردازد بنابراین زمان بیشتری هم نسبت به بوم ناب برای تهیه آن نیاز است.
درواقع بوم ناب به یک سری از، بخشهایی از بوم مدل کسب و کار میپردازد که برای کسب و کارهای نوپا بیشتر مورد نیاز است.
بوم ناب به همین دلیل به وجود آمده است تا بتواند به سرعت نیازهای اولیه کارآفرینان را برطرف کند.
بنابراین باید به این نکته توجه کنیم که بوم ناب جایگزین بوم مدل کسب و کار نیست، بلکه بعد از مدتی شما نیاز دارید بوم مدل کسب و کار خود را هم ایجاد کنید.
تفاوت این دو بوم در اجزای 9 گانهای که مشخص شده است میباشد.
بوم ناب 4 بخش جدید را جایگزین:
- ارتباط با مشتریان
- فعالیتهای کلیدی
- منابع کلیدی
- شرکای کلیدی کرده است.
به ترتیب موارد جایگزین شامل:
- برتری مطلق
- راه حل
- سنجه یا معیارهای کلیدی
- مشکل میباشد
در سایر موارد تقریباً مشابه یکدیگر هستند.
بوم ناب یا بوم مدل کسب و کار؟
همیشه باید این را در نظر داشته باشید که یک کسب و کار نوپا و یا یک ایده جدید تا رسیدن به موفقیت راه طولانی در پیش دارد.
بنابراین در ابتدای مسیر هنور چیزی مشخص نیست
یعنی این که آیا ما میتوانیم موفق شویم و جزء آن 10% استارت آپهای موفق قرار بگیریم و یا نه با شکست روبهرو خواهیم شد.
همان طور که گفته شد کارآفرینان و ایدههای نوپا باید سریع وارد مسیر موفقیت شده و خود را از ایدهها ناموفق جدا کنند.
بنابراین باید از ابزارهای استفاده کنند که سرعت آنها را افزایش داده و باعث انعطافپذیری آنان شود.
اما بوم مدل کسب و کار چنین قابلیتی را برای کسب و کارهای نوپا ندارد.
یعنی اینکه دانستن یا ندانستن شرکای کلیدی،فعالیتهای کلیدی، منابع کلیدی و ارتباط با مشتریان
خیلی به ما برای رفع ابهامهای روزهای ابتدایی در رابطه با ایده و نیاز مشتریان کمک نمیکند.
اما بوم ناب با جایگزین کردن مساله، راه حل، معیارهای کلیدی و مزیت مطلق دقیقاً همان کاری را کرده است که به آن نیاز داریم.
درواقع ما با این 4 عامل جدید میتوانیم یک ایده ناب را ایجاد کنیم که منجر به موفقیت شود.
ویژگیهای بوم ناب
سادگی بوم ناب
به دلیل تمرکزی که بر روی ایده و ارزش پیشنهاد که به مشتری ارائه میشود دارد، سادهتر میباشد.
همچنین این سادگی زمانی خود را نشان میدهد که به راحتی میتوانیم برای دیگران هم شرح دهیم.
چابکی بوم ناب
بوم ناب این قابلیت را برای ما ایجاد میکند که در سریعترین زمان ممکن یک بوم ناب برای خود ایجاد کنیم.
همچنین این توانایی را به ما میدهد که چند بوم ناب ایجاد کرده و آنها را باهم مقایسه کرده و بهترین را انتخاب کنیم.
انعطاف پذیر بودن بوم ناب
به دلیل نوپا بودن ایده و یا کسب و کار مطمئناً خیلی زود بوم دست خوش تغییرات خواهد شد.
اگر بوم مدل کسب و کار را استفاده کنیم زمان زیادی را مجدداً برای تغییر آن باید صرف کنیم
که شاید باعث شود در آیند اعضای تیم در برابر ایجاد تغییر در بوم مدل مقاومت یا مخالفت کنند.
در صورتی که بوم ناب این قابلیت را دارد که به سرعت تغییر کرده و یک بوم ناب جدید ایجاد شود.
بهبود هدف گذاری در بوم ناب
بوم ناب به ما تعاریف واضحتری برای توصیف ایدههای مورد نظر ما میدهد.
درواقع تمرکز اصلی و بیشتر بوم ناب بر روی مشتری میباشد و این نکته بسیار مهمی مخصوصاً برای کسب و کارهای کوچک است.
معرفی 9 بخش بوم ناب
- مشکل یا مسئله (Problem)
- جایگزین موجودی (existing alternatives)
- راه حل (Solution)
- سنجه یا معیارهای کلیدی (Key Metrics)
- ساختار هزینهها (Cost Structure)
- ارزش پیشنهادی یکتا (Unique Value Proposition)
- مفهوم سطح بالا (High Level Concept)
- بخش مشتریان (Customer Segment)
- پذیرندگان اولیه (Early adopters)
- برتری مطلق (رقابتی) (Unfair Advantage)
- کانال های دسترسی به مشتری(Channels)
- جریان درآمدی (Revenue Stream)
در جدیدترین طرح بوم ناب 3 زیربخش یا بلوک و یا پانوشت هم وجود دارد که در ادامه به بررسی آن خواهیم پرداخت.
بررسی 4 بخش جدید بوم ناب
5 بخش دیگر همانند بوم مدل کسب و کار هستند و ما در اینجا به بررسی 4 بخش جدید خواهیم پرداخت.
نکته دیگری که باید به آن توجه کنید ترتیب نوشتن بوم ناب است.
با توجه به نوع کسب و کار شما میتواند به این ترتیب باشد:
- مشکل یا مسئله (Problem)
- بخش مشتریان (Customer Segment)
- ارزش پیشنهادی یکتا (Unique Value Proposition)
- راه حل (Solution)
- کانال های دسترسی به مشتری(Channels)
- جریان درآمدی (Revenue Stream)
- ساختار هزینهها (Cost Structure)
- سنجه یا معیارهای کلیدی (Key Metrics)
- برتری مطلق (رقابتی) (Unfair Advantage)
و یا این که جای گام یک و دو را با یکدیگر عوض کنید.
گام مسئله
امروزه کسب و کارهایی موفق هستند که بتوانند یک مشکل از مشکلات مردم را رفع کنند و یا این که یک لذتی را برای آنها ایجاد کنند.
بنابراین یکی از اولین کارهایی که باید انجام دهیم این میباشد که بررسی کنیم ایده و یا کسب و کار ما چه مشکلی را میتواند حل کند.
حتی میتوانیم اینگونه عمل کنیم که از خود بپرسیم چه مشکلاتی وجود دارد و یا اینکه مردم چه مسئلهای را دارند
که ما میتوانیم نیاز آنها را با کسب و کار و یا ایده خود آن را بر طرف کنیم.
نکته مهم این میباشد که توجه کنیم این مسئله و مشکلات باید در بین مردم از اهمیت تقریباً بالایی برخوردار باشد.
یکی از روشها این است که ما 1 تا 3 و یا 1 تا 5 مشکلی را که ایده و یا کسب و کار ما حل میکند را بیان کنیم.
باید به این نکته توجه کنید که بعد از نوشتن هر یک از آنها باید از خود بپرسید چرا این مسئله و یا مشکل مهم است
و آیا این مورد اصلاً یک مسئله و یا مشکل محسوب میشود.
همچنین باید به این نکته توجه کرد که این کار را تاجایی باید ادامه دهید که دیگر امکان ادامه دادن آن ممکن نباشد،
اما توجه کنید که نباید خیلی هم این کار طولانی و زمانبر شود.
میتوانیم برای پی بردن به مشکلات از این سؤالات استفاده کنیم:
چه مسئلهای را قرار است حل کنیم؟
چرا باید این مشکل و یا مسئله را حل کنیم؟
مردم در یک حوزه خاص مثل مواد غذایی، بهداشت و سلامت، مطالعه، حمل و نقل و سایر موارد مشابه با چه مشکلی رو برو هستند؟
دغدغههای زندگی روزمره مردم چیست؟
آیا مسئله و یا مشکلی که بیان میکنیم واقعاً وجود دارد و اصلاً برای مردم مهم هست یا ما اینگونه فکر میکنیم؟
نکته بسیار مهم این است که بدانید بسیاری از استارت آپها به دلیل عدم شناسایی دقیق این موضوع دچار شکست شدهاند.
پانوشت گام مسئله: جایگزینهای موجود
در اینجا شما باید به جایگزینهایی که مصرف کننده درحال حاضر برای رفع مشکل خود استفاده میکند اشاره کنید.
اینکه تا چه حدی گسترده و محدود نگاه میکنید تمام به شما و ایدهای که دارید بستگی دارد.
به طور مثال یک کارخانه اتومبیلسازی میتواند سایر اتومبیلها را جایگزین افراد برای حل مشکل خود در نظر بگیرد.
اما ممکن است یک کارخانه دیگر علاوه بر آنها دوچرخه را هم به عنوان یک جایگزین برای افراد در نظر بگیرد.
میتوانید از این سؤالات استفاده کنید:
- در حال حاضر برای حل این مشکلات چه راهحلهای جایگزینی برای مصرف کنندگان وجود دارد؟
- چه محصول و یا محصولاتی را برای حل مشکلشان استفاده میکنند؟
- رقبای ما درحال حاضر چه کسانی هستند؟
گام بخش مشتری
این گام همانند توضیحات بخش بوم مدل کسب و کار هست در اینجا ما فقط به پانوشت این گام خواهیم پرداخت.
پانوشت گام بخش مشتری: پذیرندگان اولیه
تنها تفاوت بخش مشتری بوم ناب با بوم مدل کسب و کار در این بخش میباشد
که ایدهپرداز باید تمرکز اصلی خود را بر روی بخش پانوشت یا پذیرندگان اولیه بیشتر قرار دهد.
درواقع به افرادی گفته میشود پذیرندگان اولیه که پیش از دیگران حاضر هستند یک محصول یا خدماتی را استفاده کنند.
علت آن هم این است که بیش از دیگران علاقه دارند مشکلشان زودتر حل شود.
توجه کنید که شناسایی و دنبال کردن این پذیرندگان دارای اهمیت ویژهای میباشد به این دلیل که:
- دنبال فناوری جدید هستند تا سریعتر مسأله یا مشکل خود و یا شرکتشان را حل کنند.
- آنها به ما بازخورد میدهند و کمک میکنند تا نقصهای محصول را برطرف کنیم.
- کمک میکنند هزینه تحقیق و توسعه محصول را کاهش دهیم.
- در تصمیمگیری خرید به حرفهای سایر افراد خیلی اتکا نمیکنند.
- فروش یا استفاده محصول توسط پذیرندگان اولیه باعث میشود که در آیند از آنها بهعنوان مرجع استفاده نماییم و درواقع ایجاد اعتبار کنیم.
گام ارزش پیشنهادی یکتا
همانند همان ارزش پیشنهادی در بوم مدل کسب و کار میباشد و ما در اینجا فقط به بررسی پانوشت آن خواهیم پرداخت.
پانوشت گام ارزش پیشنهادی یکتا: مفهوم سطح بالا
تعریف ساده آن یعنی این که کسب و کار و ایده خود را در یک جمله کوتاه با استفاده از سایر ایدهها و کسب و کارهای مشابه خود شرح دهیم.
به مثالهای زیر توجه کنید:
- لینکدین، فیس بوک متخصصها میباشد.
- همان طور که میدانید فیس بوک قبل از لینکدین وجود داشت و مردم نسبت به این شبکه اجتماعی یک دیدگاه و تعریف خاصی در ذهن خود دارند، حال لینکدین قصد ورود به این بازار را دارد. لینکدین شبیه فیس بوک است اما با آن تفاوتیهایی هم دارد و تفاوت آن هم این است که بیشتر برای افرادی میباشد که یک تخصص خاصی دارند بنابراین یک تعریف کوتاه اگر بخواهد براساس سایر رقبای مشابه داشته باشد میشود تعریف بالا.
- اسنپ فود
- اسنپ در ابتدا مخصوص حمل و نقل مسافرین بود و درواقع تاکسی یاب آنلاین هست. حال یک کسب وکار جدیدی قرار است به وجود آید که بجای مسافر غذا را جا به جا کند یک تعریف کوتاه از آن میشود جمله بالا.
- اسنپ باکس
این موضوع را باید به یاد داشته باشید تعریفی که از خود ارائه میدهید باید در یک جمله بسیار کوتاه شاید 4 تا 5 کلمهای باشد.
گام راه حل
حال زمان آن رسیده است که برای مسئله خود یک راهحل را پیشنهاد دهیم.
این همان قسمتی است که ما قرار است به وسیله آن پول دربیاوریم و یا مشتری در قبال آن مبلغی را پرداخت کند.
در این قسمت ما باید بهترین راهحلها را بیان کنیم و توجه کنید که هر راهحلی را نباید در این قسمت وارد کنیم.
یکی از بهترین روشها این است که در مقابل هر یک از ارزشهای پیشنهادی خود یک چگونه یا چطوری قرار دهیم، تا به جواب خود دست پیدا کنیم.
در این گام ما نوع محصول یا خدمات خود را برای ارائه دادن مشخص میکنیم.
گام سنجههای کلیدی
در این بخش ما ایده و یا کسب و کار خود را از نظر سرعت حرکت، درست یا اشتباه بودن مسیر یا اینکه درحال پیشرفت هستیم یا نه را باید با یک سری از معیارها بسنجیم.
این سنجهها دارای اهمیت زیادی هستند چون کمک میکنند مانع این شوند که تمامی منابع خود را از دست دهیم در صورتی که اهداف اشتباهی را در نظر داشتهایم.
این سنجهها محدود به محصولات و خدمات ما هستند و جنس آنها اعداد و پارامترهای اندازهگیری میباشد.
یعنی اینکه ما با نرخها، تعداد و سایر موارد مشابه سروکار داریم.
اما اینکه چه تعداد سنجه کلیدی داشته باشید بستگی به شما و نوع ایده شما دارد
ممکن است برای بعضی ایدهها یک سنجه کافی باشد ما بعضیهای دیگر نیاز به چندین سنجه داشته باشند.
یکی از روشهای معروف در این زمینه استفاده از مدل معروف AARRR که توسط دیو یکی از مؤسسهای ۵۰۰Startups طراحی شده است میباشد.
او بر این باور است که تمرکز روی این سنجههای کلیدی بسیار دارای اهمیت میباشد.
به این دلیل که اگر این سنجهها را درست متوجه شویم و درک کنیم، میتواند کمک کند تا مشکلات ایده یا کسب و کار و یا استارتآپ خود را شناسایی کنیم.
گام برتری مطلق
همان طور که مشخص است در این بخش باید برتری خود را نسبت به سایر رقبا را بیان کنیم.
ما باید نسبت به رقبای خود داری یکسری ویژگیهای خاص و منحصر به فرد باشیم.
نکتهای را که باید در نظر بگیریم این است که محصول و یا خدمات ما نباید به راحتی قابل کپی کردن هم باشد.
یعنی این که مزیت رقابتی ما اگر به راحتی کپی شود چه توسط افراد داخلی و چه خارج از کشور با وجود کشوری مثل چین باید دقت لازم صورت بگیرد.
این که کپی شود ایرادی ندارد ولی باید پروسه زمانی طولانی داشته باشد تا ما بتوانیم بخش مورد نظر بازار را در دست بگیریم.
حال ممکن است در ابتدا نتوانید این مزیت را مشخص کنید چون این کار کمی سخت است، به همین دلیل جزء آخرین مراحل هست.
اما باید توجه کنید تا جایی که ممکن است این مورد را همان ابتدا مشخص کنید.
این گام برای این میباشد که مشخص کند ما باید حتماً نسبت به سایرین دارای یک برتری ویژهای باشیم حتی اگر در اول کار چنین چیزی وجود ندارد.
خیلی سادهتر بیان کنم این برتری از شما دربرابر تقلید کنندگان محافظت خواهد کرد.
به این مثالها توجه کنید:
- دسترسی خاص به بخش ویژهای از مشتریان که دسترسی آن برای سایرین دشوار میباشد مثلاً دسترسی به افراد یا ارگانهای نظامی.
- پارتی یا لابی داشتن.
- دسترسی به فناوری جدید که خودتان مخترع آن هستید.
- یک تیم که از افراد فوق ستاره تشکیل شده است.
- دسترسی به یک سری از اطلاعات خاص.
جمعبندی
در ادامه مقاله بوم مدل کسب و کار یا بوم ناب به بررسی کامل بوم ناب هم پرداخته شد.
در این قسمت از مقاله بوم مدل کسب و کار یا بوم ناب متوجه تفاوت این دو بوم شدیم.
همچنین با مزیتهای این دو بوم نسبت به هم آشنا شدیم.
در ادامه به معرفی ابزار لازم برای ترسیم بوم و چند نمونه مثال خواهیم پرداخت و این که کدام یک از این دو بوم را باید انتخاب کنیم.
ابزار ترسیم بوم
برای ترسیم بومها انواع مختلفی وب سایت وجود دارد.
که این وب سایتها دارای امکانات رایگان و پولی هستند که با توجه به نیاز خود میتوانید آنها را انتخاب کنید.
در پایان این مقاله لینک وب سایت مورد نظر قرار داده شده است که میتوانیم بوم خود را به رایگان ترسیم کنید.
این وب سایت انواع طرحها و مدلها را برای ترسیم بوم را دارا میباشد که میتناسب با نیاز و سلیقه خود میتوانید آنها را انتخاب کنید.
همچنین از زبان پارسی هم پشتیبانی میکند.
تنها نیاز شما برای دریافت خروجی مورد نظر خود از بوم خودتان ثبت نام در این وب سایت میباشد.
نمونه یک: مجموعه اینستاگرام
این نمونه بوم مدل کسب و کار برای مجموعه اینستاگرام میباشد.
توجه داشته باشید که این فقط یک مثال است.
همچنین توجه داشته باشید که در نمونههای واقعی بهتر است که در قسمت درآمد و هزینه اعداد و ارقام ذکر شود.
نمونه دوم: دیجی کالا
این بوم مدل کسب و کار مربوط به دیجی کالا و کسب و کارهای مشابه میباشد.
باز هم تأکید داریم که این فقط یک نمونه برای مثال میباشد.
نمونه سوم: کورسرا
بوم مدل کسب و کار کورسرا و کسب و کارهای مشابه که به عنوان نمونه و یک مثال مشاهده میکنید.
نمونه چهارم: اسنپ
بوم ناب برای شرکت اسنپ یا همان تاکسیها آنلاین و مشابه آن.
آیا بوم مدل کسب و کار را انتخاب کنم یا بوم ناب را انتخاب کنم؟
همان طور که قبلاً هم اشاره کردیم اینکه کدام یکی از بومها را انتخاب کنید تماماً به خود شما و ایده شما بستگی دارد.
مطمئناً بوم ناب جای بوم مدل کسب و کار را نمیتواند بگیرد اما بوم ناب هم دارای سرعت عمل بیشتری برای شروع کار میباشد.
خیلیها بر این باور هستند اگر هنوز در مرحله ایده پردازی هستید از بوم ناب استفاده کنید
اما اگر از مرحله ایدهپردازی گذشتهاید و چارچوب کاری مشخصی دارید از بوم مدل کسب و کار استفاده کنید.
از نظر ما یعنی تیم همیار فرایند کسب و کارها بوم مدل کسب و کار دارای اولویت و اهمیت بیشتری میباشد و بهتر است این بوم تهیه و طراحی شود.
اما اگر هنوز مشخص نکردید که دقیقاً چه کاری میخواهید انجام دهید و ایدهها مختلفی دارید بهترین کار استفاده از بوم ناب میباشد.
اما توجه داشته باشید که بعد از مشخص شدن چارچوب کاری باید در اولین فرصت بوم مدل کسب و کار را تهیه کنید.
ویدیو بوم مدل کسب و کار یا بوم ناب
آنچه گذشت
در مقاله بوم مدل کسب و کار یا بوم ناب به بررسی کامل هر دو بوم پرداخته شد.
همچنین در مقاله بوم مدل کسب و کار یا بوم ناب تمامی 9 بخش بومها معرفی و مورد بررسی قرار گرفت.
اگر به صورت کاملاً دقیق و با تمرکز مقاله بوم مدل کسب و کار یا بوم ناب را مطالعه کرده باشید بدون شک در این زمینه دیگر نباید هیچ گونه مشکلی داشته باشید.
از طرفی مقاله بوم مدل کسب و کار یا بوم ناب به شما کمک کرده است تا بتوانید در شرایط مختلف و با توجه به نیاز خود به درستی بوم مورد نظر خود را انتخاب کنید.
با تشکر تیم همیار فرایند کسب و کار (HBP)
⇓لینک دانلود pdf مقاله⇓
⇓لینک ابزار رایگان ترسیم بوم⇓
لینک دانلود مخصوص اعضا
لطفا اول وارد شوید!